ابعاد بازاریابی رابطهای
اعتماد: اولین بنیان بازاریابی رابطهای اعتماد است. اعتماد یک جزء کلیدی رابطه تجاری است. اعتماد یک متغیر مرکزی در مراودات بلندمدت است. از نگاه مورگان و هانت موفقیت در بازاریابی رابطهای مستلزم وجود اعتماد و تعهد در رابطه است (مورگان و هانت، ۱۹۹۴). آنان معتقدند شکلگیری اعتماد در رابطه متضمن داشتن سطحی از اطمینان به راستی قول و وعدههای طرف مقابل توسط هر یک از طرفین است. اعتماد بیشتر بین خریدار و فروشنده باعث ایجاد بهرهوری بیشتر و روابط بلندمدتتر میگردد. سین و همکاران نیز اعتماد را به عنوان اعتقاد یک طرف رابطه به قابل اتّکا بودن گفتهها و تعهدات طرف دیگر تعریف میکنند. آنان همچنین معتقدند که سطوح بالاتری از اعتماد میان خریدار و فروشنده احتمال استمرار رابطه را افزایش خواهد داد (سین و همکاران، ۲۰۰۲). اعتماد در تعدادی از پژوهشها به عنوان یکی از بنیانهای مهم ایجاد رابطه در بازاریابی رابطهای عنوان شده است (مورمن و همکاران[۱]، ۱۹۹۳). اعتماد را اینگونه تعریف میکند ” تمایل به تکیه به یک شریک مبادلهای که به وی اطمینان دارید”.
تعهد: دومین بنیان در نظر گرفته شده برای بازاریابی رابطهای، تعهد است. تعهد به مفهوم تمایل پایدار هر یک از شرکای تجاری به حفظ روابط ارزشمند است. هنگامی تعهد به یک رابطه شکل خواهد گرفت که یکی از طرفین به اهمیت رابطه اعتقاد داشته باشد و برای تضمین حفظ یا ارتقاء رابطه حداکثر تلاش خود را کند (مورگان و هانت، ۱۹۹۴).
تعهد یکی از متغیرهای مهم برای درک قدرت بازاریابی است و همچنین یک ابزار سودمند برای اندازهگیری احتمال وفاداری مشتری و پیشبینی خریدهای آتی مشتریان است. چنین استدلال شده که تعهد عامترین متغیر وابسته است که در تحقیقات مربوط به رابطه فروشنده و خریدار استفاده میشود (مورمن و همکاران،۱۹۹۳). تعهد را تمایل همیشگی به حفظ رابطه ارزشمند تعریف نمودهاند.
ارتباطات: سومین متغیّر بازارایابی رابطهای ارتباطات است که به عنوان فرایند مبادله و تسهیم اطلاعات معتبر و به موقع به صورت رسمی یا غیر رسمی بین طرفین یک رابطه تعریف شده است. مفاهیم اصلی این تعریف بیشتر با تأکید بر صحّت، مربوط و مناسب بودن اطلاعات مبادله شده است تا اینکه حجم و تکرار اطلاعات مورد توجه باشد. سین و دیگران معتقدند ارتباطات، به ویژه ارتباطات به موقع از طریق کمک به حل و فصل اختلافات و همسو کردن ادراکات و انتظارات به ارتقاء به اعتماد بین طرفین در رابطه کمک خواهد کرد (سین وهمکاران، ۲۰۰۲). ارتباط برای ساخت و حفظ رابطه مهم است و معمولاً ارتباط میان طرفهای رابطه ممکن در سطوح پایین رخ میدهد؛ زیرا ارتباطات نیازمند زمان و کوشش است که طرفها ممکن است زمان و انگیزهای برای سرمایهگذاری در آن نداشته باشند (آندرسون و ویتز،۱۹۸۹).
مدیریت تعارض: چهارمین بنیان در نظر گرفته شده برای بازاریابی رابطهای مدیریت تعارض است. دوایر و دیگران[۲]، (۱۹۸۷) معتقدند تعارض در روابط امری قابل پیشبینی است و پیامدآن ادراکات نادرست طرفین رابطه از اهداف و نقشهایشان در رابطه میباشد اما مدیریت تعارض به توانایی برای حداقل کردن پیامدهای منفی و آشکار تعارض بالقوه اشاره دارد، البته قبل از آنکه به مشکلی بیانجامد. آندرسون و ویتز معتقدند تعارض در رابطه نشان از عدم تعهد اعضاء رابطه به رابطه است و همچنین افزایش تعارض در یک رابطه به کاهش اعتماد طرفین به یکدیگر و کاهش تمایل به ایجاد و حفظ رابطه بلندمدت منجر میشود .
شایستگی: شایستگی یا خبرگی در ارائه خدمات به مشتریان به عنوان پنجمین بنیان بازاریابی رابطهای در نظر گرفته شده است. اسمیت و بارکلی شایستگی را ادراک هر یک از طرفین رابطه از میزان مهارت، توانایی و دانش مورد نیاز طرف مقابل برای عملکرد اثربخش، تعریف کردهاند (اسمیت و بارکلی، ۱۹۹۶). هانت و دیگران نیز شایستگی بنگاه را از عوامل مؤثر بر موفقیت استراتژی بازاریابی رابطهای معرفی کردهاند. آنان برای بنگاه شایستگیهایی از قبیل، شایستگی مرتبط با بازار، شایستگی مرتبط با مدیریت رابطه و شایستگی مرتبط با ائتلاف را در نظر گرفتند. آنان همچنین معتقدند از آنجاییکه تمامی روابط احتمالی میان بنگاه با مشتریانش سودمند نیست، بنگاه میباید این توانایی را داشته باشد که تمامی روابط خود را با مشتریانش به خوبی مدیریت کند.
[۱]– Moorman and et al
[۲]– Dwyer and et al
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل